کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 440

1. از سوز جان من آن بیوفا چه غم دارد

2. اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

3. کسی که بر نکند سر ز خواب چشمانش

4. ز آه و ناله شبهای ما چه غم دارد

5. میان عیش و طرب پادشاه نعمت و ناز

6. بر آستان ز نیاز گدا چه غم دارد

7. دگر مرا ز بلا دوستان مترسانید

8. و دلی که شد همه درد از بلا چه غم دارد

9. بکوی او نروی زاهدا مرو هرگز

10. تو گر بهشت نه بینی مرا چه غم دارد

11. عوام نیر ملامت به عاشق ار بزنند

12. ز سهم لشکریان پادشا چه غم دارد

13. رقیب گو شنو آنچ ار در تو خواست کمال

14. گدای کوز سگ آشنا چه غم دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ببستی چشم یعنی وقت خواب است
* نه خوابت آن حریفان را جواب است
شعر کامل
مولوی
* در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
* به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
شعر کامل
مولوی