کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 553

1. همه عمر از تو به من بوی وفائی نرسید

2. دل رنجور ز وصلت بشفائی نرسید

3. این همه خون بناحق که در ایام تو رفت

4. هیچکس را به تو چون و چرائی نرسید

5. غم هجران توام جان به لب آورد و هنوز

6. لب امید ببوسیدن پائی نرسید

7. بر درت زآن همه فریاد که کردیم و خروش

8. سگ کوی تو بفریاد گدانی نرسید

9. هر کسی بافت بخوان کرمت دسترسی

10. دست کوتاه من الأ به دعای نرسید

11. غابت لطف همین است و کرم کز تو مرا

12. ساعتی نیست که تشریف بلائی نرسید

13. سالها در راه مقصود بسر رفت کمال

14. سالها بین که بر رفت و بجائی نرسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
* گفتم امّا نمی توانم کرد
شعر کامل
جامی
* جفا می‌کن جفایت جمله لطف است
* خطا می‌کن خطای تو صواب است
شعر کامل
مولوی
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی