کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 741

1. ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم

2. کز چرخ شیشه باز جگر خون چو ساغریم

3. کشتیست جام باده و غم بحر پر ز موج

4. کشتی روانه ساز کزین ورطه بگذریم

5. م طرب طلب کنیم و به بزم آوریم چنگ

6. ور چنگمان بدست نیاید نی آوریم

7. رند شرابخانه به سر می برد سبو

8. ما هم بر آن سریم که با او به سر بریم

9. بر فرق خاک آن در و بر سر شراب لعل

10. گاهی ز لعل و گه زگهرناج بر سریم

11. بینیم آب خضر در آئینه قدح

12. ما را مبین حقیر که خضر و سکندریم

13. با محتسب بگری و مترس از کسی کمال

14. گر باده میخورم حق کس نمی خوریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گلنار ماند همی چهر تو
* به شادی بخندد دل از مهر تو
شعر کامل
فردوسی
* ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
* که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
شعر کامل
حافظ
* طفیل هستی عشقند آدمی و پری
* ارادتی بنما تا سعادتی ببری
شعر کامل
حافظ