غزل شمارهٔ 50
1. روی تو دارد ز حسن آنچه پری آن نداشت
2. حسن تو دارد ملک آنکه سلیمان نداشت
3. شو بده انصاف خویش کز همه روحانیان
4. حجرهٔ روح القدس به ز تو مهمان نداشت
5. در همه روی زمین به ز تو دارندهای
6. بزم خلیفه ندید لشکر سلطان نداشت
7. خاک درت را فلک بوسه نیارست زد
8. ز آنکه دو عالم به نقد از پی تاوان نداشت
9. طیره از آنی که دل پای سریر تو را
10. هدیه بجز سر نیافت، تحفه بجز جان نداشت
11. آنچه ز سودای تو در دل خاقانی است
12. نیست به عالم سری کو پی تو آن نداشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده