خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 128

1. گفتمش روی تو صد ره ز قمر خوبترست

2. گفت خاموش که آن فتنه دور قمرست

3. گفتم آن زلف و جبینم بچنین روز نشاند

4. گفت کان زلف و جبین نیست که شام و سحرست

5. گفتم ای جان جهان از من مسکین بگذر

6. گفت بگذر ز جهان زانکه جهان بر گذرست

7. گفتمش قد بلندت بصنوبر ماند

8. گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست

9. گفتمش خون جگر چند خورم در غم عشق

10. گفت داروی دلت صبر و غذایت جگرست

11. گفتمش درد من از صبر بتر می‌گردد

12. گفت درد دل این سوخته دلمان تبرست

13. گفتمش ناله شبهای مرا نشیندی

14. گفت از افغان توام شب همه شب دردسرست

15. گفتمش کار من از دست تو در پا افتاد

16. گفت این سر سبک امروز ز دستی دگرست

17. گفتمش کام دل خسته خواجو لب تست

18. گفت شک نیست که کام دل طوطی شکرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ما گله بی ثمری کس نشنیده است
* هر چند که چون بید سراپای زبانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* طلسمی که ضحاک سازیده بود
* سرش به آسمان برفرازیده بود
شعر کامل
فردوسی
* ای بی نشان محض نشان از که جویمت
* گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت
شعر کامل
عطار