خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 227

1. نوبت زدند و مرغ سحر بانگ صبح گفت

2. مطرب بگوی نوبت عشاق در نهفت

3. دل را چو لاله از می‌گلگون شکفته دار

4. اکنون که لاله پرده برافکند و گل شکفت

5. خواهی که سرفراز شوی همچو زلف یار

6. در پای یار سرکش خورشید چهره افت

7. هر کس که دید قامت آنسرو سیمتن

8. ای بس که خاک پای صنوبر بدیده رفت

9. از کوی او چگونه توانم که بگذرم

10. بلبل کسی نگفت که ترک چمن بگفت

11. شد مدتی که دیده اختر شمار من

12. یک شب ز عشق نرگس پر خواب او نخفت

13. ای آنکه چشم شوخ کماندار دلکشت

14. ما را به تیر غمزهٔ دل خون چکان بسفت

15. شامست گیسوی تو و تا صبح بسته عقد

16. طاقست ابروی تو و با ماه گشته جفت

17. خواجو بزیر جامه نهان چون کند سرشک

18. دریا شنیده‌ئی که بدامن توان نهفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
* معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
شعر کامل
حافظ
* قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
* بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
شعر کامل
حافظ
* غنچه را پیش دهان تو صبا خندان یافت
* آنچنان بر دهنش زد که دهن پر خون شد
شعر کامل
سلمان ساوجی