خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 340

1. سریست مرا با تو که اغیار نداند

2. کاسرار می عشق تو هشیار نداند

3. در دایرهٔ عشق هر آنکس که نهد پای

4. از شوق خطت نقطه ز پرگار نداند

5. گر بلبل دلسوخته بیرون رود از باغ

6. باز از سرمستی ره گلزار نداند

7. هر کس که گرفتار نگردد به کمندی

8. در قید غمت حال گرفتار نداند

9. تا تلخی هجران نکشد خسرو پرویز

10. قدر لب شیرین شکر بار نداند

11. هر دل که نشد فتنه از آن نرگس بیمار

12. حال من دلخستهٔ بیمار نداند

13. چون حال دل از زلف تو پوشیده توان داشت

14. کان هندوی دل دزد سیه کار نداند

15. ای باد صبا حال من ارزانک توانی

16. با یار چنان گوی که اغیار نداند

17. خواجو که درین واقعه بیچاره فرو ماند

18. عیبش مکن ار چارهٔ اینکار نداند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی
* ز گوش پنبه برون آرو داد خلق بده
* و گر تو میندهی داد روز دادی هست
شعر کامل
سعدی