خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. تا درد نیابند دوا را نشناسند

2. تا رنج نبیند شفا را نشناسند

3. آنها که چو ماهی این بحر نگردند

4. شک نیست که ماهیت ما را نشناسند

5. با عشق و هوا برگ و نواراست نیاید

6. خاموش که عشاق نوا را نشناسند

7. منصور بقا از گذر دار فنا یافت

8. نا گشته فنا دار بقا را نشناسند

9. تا معتکفان حرم کعبهٔ وحدت

10. خود را نشناسند خدا را نشناسند

11. یاران وفادار جفا را نپسندند

12. خوبان جفا کار وفا را نشناسند

13. آنها که ندارند نم چشم و غم دل

14. خاصیت این آب و هوا را نشناسند

15. با عشق تو زیبائی خوبان ننماید

16. با پرتو خورشید سها را نشناسند

17. خواجو چه عجب باشد ارش کس نشناسد

18. شاهان جهاندار گدا را نشناسند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* سحر ز روی خود ای کاش پرده بردارد
* که باغبان زند آتش به باغ یاسمنش
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
* یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
شعر کامل
حافظ