خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 86

1. منزل پیر مغان کوی خرابات فناست

2. آخر ای مغبچگان راه خرابات کجاست

3. دست در دامن رندان قلندر زده‌ایم

4. زانک رندی و قلندر صفتی پیشه ماست

5. هر که در صبحت آن شاخ صنوبر بنشست

6. همچوباد سحری از سر بستان برخاست

7. پیش آنکس که چو نرگس نبود اهل بصر

8. صفت سرو به تقریر کجا آید راست

9. گر نمی‌خواست که آرد دل مجنون در قید

10. لیلی آن زلف مسلسل به چه رو می‌پیراست

11. هر چه در عالم تحقیق صفاتش خوانند

12. چو نکو درنگری آینهٔ ذات خداست

13. گر چه صورت نتوان‌بست که جان را نقشیست

14. نقش جانست که در آینه دل پیداست

15. تلخ از آن منطق شیرین چو شکر نوش کنم

16. زانک دشنام که محبوب دهد عین دعاست

17. طلب از یار بجز یار نمی‌باید کرد

18. حاجت از دوست بجز دوست نمی‌شاید خواست

19. آنک نقش رخ خورشید عذاران می‌بست

20. چون نظر کرد رخ مهوش خود می‌آراست

21. گر توان حور پریچهره جدائی خواجو

22. تو مپندار که او یک سر موی از تو جداست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
* سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
شعر کامل
حافظ
* گه میان چشم نیلوفر زبانه بر زند
* گاه دودش گرد او چون برگ نیلوفر شود
شعر کامل
فرخی سیستانی
* چو تا با من سخن گویی ز شادی
* چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش
شعر کامل
ظهیر فاریابی