محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 126

1. ناله چندان ز دلم راه فلک دوش گرفت

2. که مذن سحر از نالهٔ من گوش گرفت

3. عرش آن بار گران را سبک از دوش انداخت

4. خاک بی‌باک دلیر آمد و بر دوش گرفت

5. کرد ساقی قدحی پر که کسش گرد نگشت

6. آخر آن رطل گران رند قدح نوش گرفت

7. آتشی کز همهٔ ظاهر نظران پنهان بود

8. دیگ سودای من از شعلهٔ آن جوش گرفت

9. بادهٔ عشق از آن پیش که ریزند به جام

10. آتش نشهٔ آن در من مدهوش گرفت

11. سر نا گفتنی عشق فضولی می‌گفت

12. عقل صدباره به دندان لب خاموش گرفت

13. هرکس آورد به کف دامن سروی ز هوس

14. محتشم دامن آن سرو قباپوش گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
* آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد
شعر کامل
حافظ
* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم
* چونک خوش و مست شوم هر سحری وقت دعا
شعر کامل
مولوی