محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 186

1. دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد

2. چون مجمرم از کاسهٔ سر دود برآورد

3. از داغ جنون من مجنون خبری داشت

4. هر لاله که سر از سرخاکم به درآورد

5. شیرین قدری رخش وفا راند که فرهاد

6. با کوه غمش دست به جان در کمر آورد

7. در بادیه سیل مژه‌ام خار دمایند

8. تا ناقهٔ او بر من مسکین گذر آورد

9. هرچند فلک طرح جفا بیشتر انداخت

10. در وادی عشق تو مرا بیشتر آورد

11. امید که از شاخ وصالت نخورد بر

12. ای نخل مراد آن که مرا از تو برآورد

13. بر محتشم از چشم خوشت چون نظر افتاد

14. خوش حوصله‌ای داشت که تاب نظر آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شود به دولت او خاک شوره مهر گیا
* شود ز هیبت او سنگ خاره خاکستر
شعر کامل
انوری
* خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
* نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* بوی گل و بانگ مرغ برخاست
* هنگام نشاط و روز صحراست
شعر کامل
سعدی