محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 252

1. اول منزل عشقست بیابان فنا

2. عاشقی کو که درین ره دو سه منزل برود

3. رفتن ناقه گهی جانب مجنون نیکوست

4. که به تحریک نشینندهٔ محمل برود

5. عقل را بر لب آن چاه ذقن پا لغزد

6. دل به آن ناحیه جهلست که عاقل برود

7. دارد آن غمزه کمانی که به چشم نگران

8. ناوکی سردهد آهسته که تا دل برود

9. دارم از خوف و رجا کشتی سر گردانی

10. که نه در ورطه بماند نه به ساحل برود

11. عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق

12. نخل از جا نرود ریشه چو در گل برود

13. ابر رحمت چو ترشح کند امید کزان

14. رقم قتل من از نامهٔ قاتل برود

15. دیر پروای کسی بشنو و تاخیر مکن

16. تا به آن مرتبه تاخیر به ساحل برود

17. گر کنی قصد قتالی و نیالائی تیغ

18. خون ز بسمل گه صد ناشده بسمل برود

19. محتشم لال شود طوطی طبعم می‌گفت

20. اگر آن آینه رویم ز مقابل برود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
* این توانم که بیایم به محلت به گدایی
شعر کامل
سعدی
* ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
* روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل خورشید چون از چرخ بشکفت
* بجاروب شعاع اختر فرو رفت
شعر کامل
عطار