محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 254

1. آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود

2. وه که با من وعده می‌فرمود و با دل می‌رود

3. اشگم از بی دست و پائی در پی این دل شکار

4. بر زمین غلطان چو مرغ نیم به سمل می‌رود

5. حال مستعجل وصالی چون بود کاندر وداع

6. تا گشاید چشم تر بیند که محمل می‌رود

7. با وجود آن که ضبط گریه خود می‌کنم

8. ناقه‌اش از اشک من تا سینه در گل می‌رود

9. نوگلی کازارش از جنبیدن باد صباست

10. آه کز آه من آزرده غافل می‌رود

11. محتشم بهر نگاه آخرین در زیر تیغ

12. می‌کند عجزی که خون از چشم قاتل می‌رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو مرد صحبت دل نیستی، چه می دانی
* که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی