محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 360

1. تا میان من و آن مه شده کلفت واقع

2. به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع

3. به مهی درگذری یک نظر افکندم دوش

4. شد میان من و یاران همه صحبت واقع

5. متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت

6. کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع

7. کار موقوف نگاهیست میان من و او

8. گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع

9. می‌رسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب

10. شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع

11. ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور

12. میتوان از تو کشید ای همه منت واقع

13. محتشم بردرش از خدمت خود هرزه ملاف

14. آید از بی‌هنری چون تو چه خدمت واقع


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون سرو اگر چنانکه سرافرازیت هواست
* چون نی بقصد بی سر و پایان کمر مبند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یک ذره وفا را به دوعالم نفروشیم
* هرچند درین عهد خریدار ندارد
شعر کامل
صائب تبریزی