محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 361

1. آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع

2. این زمان نیست به صد لطف نهانی قانع

3. غیر کز مرده لان بود به یک پرسش تو

4. نیست اکنون به حیات دو جهانی قانع

5. ابر لطف تو به سیلاب جهانی مشغول

6. لب من تشنه بیک قطره چکانی قانع

7. گر به شیرین سخنی خوش نکنی کام رقیب

8. می‌شوم از تو به این تلخ زبانی قانع

9. نیم زخمی به جگر دارم و دانم که به آن

10. نشود یار به این سخت کمانی قانع

11. پیش آن شاه جهان‌گیر بمیرم صد بار

12. که گدائیست به یک کلبه ستانی قانع

13. غیر را ساخت به یک آیت رحمت زنده

14. محتشم مرد به یک فاتحه خوانی قانع


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
* سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی
* گر به چشم دل جاناجلوه های ما بینی
* در حریم اهل دل جلوه خدا بینی
شعر کامل
رهی معیری