محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 371

1. بیچاره باشد همواره عاشق

2. عشق این چنین است بیچاره عاشق

3. گردون نگردد روزی که گردد

4. از کوی معشوق آواره عاشق

5. صد پاره شد دل اما همان هست

6. بر روی خوبان هر پاره عاشق

7. گر سر کشیدی یکباره معشوق

8. از پا فتادی صد باره عاشق

9. گر شرم بودی هرگز نکردی

10. در روی معشوق نظاره عاشق

11. نبود گر آدم ای ترک خونخوار

12. خواهی تراشید از خارهٔ عاشق

13. حسنت فزون باد تا محتشم را

14. بینند یاران همواره عاشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رفته پایم به گل از پرتو چشم تر خویش
* نخل شمعم که بود ریشه من در سر خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* جعد بنفشه بین ز نسیم سحرگهی
* همچون شکنج طره خوبان گرفته خم
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی