محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 433

1. دور از تو بر روی بتان چون چشم پرخون افکنم

2. چشمی که بردارم ز تو بر دیگران چون افکنم

3. گردم زنم بر کوه و دشت از آب چشم و خون دل

4. گریان کنم فرهاد را آتش به مجنون افکنم

5. از سوز دل در آتشم ای سینه پیدا کن رهی

6. کین آتش سوزنده را از خامه بیرون افکنم

7. از احسن محتشم گوش فلک گردد گران

8. جائی که من طرح سخن از طبع موزون افکنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جای حیرت نیست گر شد سینه ما چاک چاک
* شیشه را چون نار خندان می کند صهبای عشق
شعر کامل
صائب تبریزی
* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* در پیکر باغ شکل نرگس
* چشمی است که ریخته است مژگان
شعر کامل
خاقانی