غزل شمارهٔ 441
1. مفتون چشم کم نگه پر فتنهات شوم
2. مجنون آهوانه نگه کردنت شوم
3. از صد قدم به ناوکی انداختی مرا
4. قربان دست و بازوی صید افکنت شوم
5. دامان سعی بر زدهای در هلاک من
6. ای من هلاک بر زدن دامنت شوم
7. زان تندخوتری که توانم ز بیم گشت
8. پیرامنت اگر همه پیراهنت شوم
9. کم میکنی نگاه ولی خوب میکنی
10. قربان طرح و وضع نگه کردنت شوم
11. کردی ز باده پیرهن عاشقانه چاک
12. شیدای چاک کردن پیراهنت شوم
13. من بلبل ندیده بهارم روا مدار
14. کاواره همچو محتشم از گلشنت شوم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده