غزل شمارهٔ 73
1. خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است
2. وقت نوازش رسید ناز و تغافل بس است
3. نخل تو شد میوهٔ ریز از تو ندیدم بری
4. جامه چو گل میدرم صبر و تحمل بس است
5. در ره مرغ دلم حلقه مکن زلف را
6. بر سر سرو قدت حلقهٔ کاکل بس است
7. سایه ز خود گو ببر غیر تو گر خود هماست
8. چتر همایون گل بر سربلبل بس است
9. تا ز نشاط افکنم غلغله در بزم انس
10. از می نابم به گوش یک دو سه غلغل بس است
11. چند کشی محتشم بار تکبر ز خلق
12. پشت تحمل خمید عجز تنزل بس است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده