مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1858

1. چو افتم من ز عشق دل به پای دلربای من

2. از آن شادی بیاید جان نهان افتد به پای من

3. وگر روزی در آن خدمت کنم تقصیر چون خامان

4. شود دل خصم جان من کند هجران سزای من

5. سحرگاهان دعا کردم که این جان باد خاک او

6. شنیدم نعره آمین ز جان اندر دعای من

7. چگونه راه برد این دل به سوی دلبر پنهان

8. چگونه بوی برد این جان که هست او جان فزای من

9. یکی جامی به پیش آورد من از ناز گفتم نی

10. بگفتا نی مگو بستان برای اقتضای من

11. چو از صافش چشیدم من مرا درداد یک دردی

12. یکی دردی گران خواری که کامل شد صفای من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
* زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
شعر کامل
مولوی
* چو تا با من سخن گویی ز شادی
* چو مرزنگوش گردم سر به سر گوش
شعر کامل
ظهیر فاریابی
* چو خواجه را اجل از ملک پنبه خواهد کرد
* چه اعتبار به پشمی که در کلاهش هست؟
شعر کامل
اوحدی