مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2321

1. ای دل به کجایی تو آگاه هیی یا نه

2. از سر تو برون کن هی سودای گدایانه

3. در بزم چنان شاهی در نور چنان ماهی

4. خط در دو جهان درکش چه جای یکی خانه

5. در دولت سلطانی گر یاوه شود جانی

6. یک جان چه محل دارد در خدمت جانانه

7. گر جان بداندیشت گوید بد شه پیشت

8. ده بر دهن او زن تا کم کند افسانه

9. یک دانه به یک بستان بیع است بده بستان

10. و آن گاه چو سرمستان می‌گو که زهی دانه

11. شاهی نگری خندان چون ماه و دو صد چندان

12. بی‌ناز خوشاوندان بی‌زحمت بیگانه

13. شمس الحق تبریزی آن کو به تو بازآید

14. آن باز بود عرشی بر عرش کند لانه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ذره را تا نبود همت عالی حافظ
* طالب چشمه خورشید درخشان نشود
شعر کامل
حافظ
* این همه سختی و نامرادی سعدی
* چون تو پسندی سعادتست و سلامت
شعر کامل
سعدی
* بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست
* تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
شعر کامل
حافظ