غزل شمارهٔ 2359
1. آن سفره بیار و در میان نه
2. و آن کاسه به پیش عاشقان نه
3. انبوه بریز نان که زشت است
4. کآواز دهد کسی که نان نه
5. تن را چو بنان شکار کردی
6. جان را برگیر و پیش جان نه
7. امروز قیامت تو برخاست
8. برخیز قدم بر آسمان نه
9. از آتش عشق نردبان ساز
10. بر گنبد چرخ نردبان نه
11. ای زهره ز چشمهای هندو
12. ترکانه تو تیر در کمان نه
13. گر سینه زیان کند ز زخمت
14. زخمی دیگر بر آن زیان نه
15. چون نکته ز راه چشم گویی
16. ما را همه مهر بر دهان نه
17. ای اشک چو رفتی از در چشم
18. آن جا رو و سر بر آستان نه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده