مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2876

1. شکنی شیشه مردم گرو از من گیری

2. همه شب عهد کنی روز شکستن گیری

3. شیری و شیرشکن کینه ز خرگوش مکش

4. قادری که شکنی شیر و تهمتن گیری

5. ای سلیمان که به فرمانت بود دیو و پری

6. بی گنه مور چرا بر سر خرمن گیری

7. ننگری هیچ غنی را و یکی عوری را

8. خوش گریبان کشی و گوشه دامن گیری

9. هین مترس ای دل از آن جور که مؤمن آن جاست

10. ای دل ار عاقلی آرام به مؤمن گیری

11. ترک یک قطره کنی ماهی دریا باشی

12. ترک یک حبه کنی ملکت مخزن گیری

13. دور از آبی تو چو روغن چو همه او نشوی

14. چون شدی او پس از آن آب ز روغن گیری

15. ننگ مردانی اگر او به جفا نیزه کشد

16. به سوی او نروی و پی جوشن گیری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
* مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
شعر کامل
مولوی
* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی