مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 619

1. آن صبح سعادت‌ها چون نورفشان آید

2. آن گاه خروس جان در بانگ و فغان آید

3. خور نور درخشاند پس نور برافشاند

4. تن گرد چو بنشاند جانان بر جان آید

5. مسکین دل آواره آن گمشده یک باره

6. چون بشنود این چاره خوش رقص کنان آید

7. جان به قدم رفته در کتم عدم رفته

8. با قد به خم رفته در حین به میان آید

9. دل مریم آبستن یک شیوه کند با من

10. عیسی دوروزه تن درگفت زبان آید

11. دل نور جهان باشد جان در لمعان باشد

12. این رقص کنان باشد آن دست زنان آید

13. شمس الحق تبریزی هر جا که کنی مقدم

14. آن جا و مکان در دم بی‌جان و مکان باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
* جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی