ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 161

1. نه بگویمت که مهری نه بخوانمت که ماهی

2. که حقیقت تو ناید بعقول ماکماهی

3. ز من بلا کشیده ز چه رو دلت رمیده

4. که نمیکنی تو گاهی بمن گدانگاهی

5. منما جفا و کینه بنمای بی قرینه

6. حذری ز سوز سینه که کشم ز دستت آهی

7. بگذشت عمر و تا چند ز بیم طعن دشمن

8. برهی رود نگار و من بینوا براهی

9. تو بریز خون و مندیش باین صباحت از حشر

10. که نیاید از دل کس که باین دهد گواهی

11. همگی سفید روز و بکنار سبزه خرم

12. من و اشک سرخ و روز سیهی و رنگ کاهی

13. چه زیان ملازمان را که تفقدی نمایند

14. بگدا که نیست بارش بحرم سرای شاهی

15. من اگرنه در شمارم برهش امیدوارم

16. که ز تاجور فقیری بنهم بسر کلاهی

17. تو مزن مرا بخنخر تو مرا مران از این در

18. که بجز در تو دلبر نبود مرا پناهی

19. که چنین شدی بدآموز ترا بحق اسرار

20. که ز حال او نپرسی ز نسیم صبحگاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چرا ز غیر شکایت کنم، که همچو حباب
* همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
* درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
شعر کامل
حافظ
* باور مکن که من دست از دامنت بدارم
* شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
شعر کامل
سعدی