ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. ای آتش هوای تو در جان عالمی

2. در عهد تو ندیده کسی عیش خرمی

3. از حال من مپرس که دارم دلی ز هجر

4. چون زلف بیقرار پریشان و درهمی

5. عالم بهم زنی تو بیک چشم همزدن

6. لعل تو جان دهد چو مسیحا بیکدمی

7. گشتم جدا ز خاک دری کز هوای او

8. دارم دل پر آتشی و چشم پرنمی

9. دوشیزگان سبزه بصحرا برون شدند

10. آخر برون خرام و برون کن ز دل غمی

11. تا نکته ز سر میانت بیان کند

12. اسرار کو بکورودازبهر محرمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهم
* گریبان باز کن تا بی تأمل جان برافشانم
شعر کامل
صائب تبریزی
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چون طره عنبر شکنش در شکن افتد
* از سنبل تر سلسله برنسترن افتد
شعر کامل
خواجوی کرمانی