ملا هادی سبزواری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 49

1. ای آفت جان ها خم ابروی کمندت

2. غارت گر دل ها قد دل جوی بلندت

3. تا آفت چشمت نرسد دست حق افشاند

4. بر آتش رخسار تو از خال سپندت

5. ای ترک سمنبر بسرم تاز سمندی

6. گوی خم چوگان سرخوبان خجندت

7. افتاده خلاصیش به فردای قیامت

8. هر صید که گردیده گرفتار به بندت

9. شد رشک فلک روی زمین تا که نشسته

10. برخاک هلال از اثر لعل سمندت

11. اندام تو خود قاقم و خزاست زنرمی

12. سودی ندهد جامهٔ دیبا و برندت

13. دارد سر یغما شد من غمزهٔ شوخت

14. اینک دل و جانی اگر این هست پسندت

15. تا دفع عوارض بشود زان گل عارض

16. یک بوسه بما ده بزکواة از لب قندت

17. ناصح چه دهی پند باسرار ز عشقش

18. او نیست از آنها که دهد گوش به پندت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
* ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
شعر کامل
حافظ
* رز به اندک روزگاری بر سر آمد از چنار
* هر سبکدستی عنان تاک نتواند گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی