ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 113

1. پند بدادمت من، ای پور، پار

2. چون بگزیدی تو بر آن نور نار؟

3. غره مشو گر چه نیابد همی

4. بی تو نه بهرام و نه شاپور پار

5. پشت گران‌بار تو اکنون شده‌است

6. کامدت از بلخ و نشابور بار

7. خانهٔ معموری و مار است جهل

8. مار درین خانهٔ معمور مار

9. ز ایزد مذکور به عقلی، مکن

10. جز که به عقل، ای سره مذکور، کار

11. دیو سیاه است تنت، خویشتن

12. از بد این دیو سیه دور دار

13. پیرهن عصیان بنداز اگر

14. آیدت از بلعم باعور و عار

15. خمر مخور، پور، که آن دود خمر

16. مار شود در سر مخمور، مار

17. پیر پدر پار تو خواهد شدن

18. باز نیاید به تو، ای پور، پار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
* که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
شعر کامل
حافظ
* بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
* سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی
* به دشواری ز رنگ و بو گران جان دست بردارد
* که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی