نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1199

1. بامن ای یار ندانم سر یاری داری

2. من برآنم همه باری که نداری داری

3. اگرت رغبت این خیر بود آن قدرت

4. که من دلشده را کار برآری داری

5. من به جان در طلب وصل تو الا با من

6. هر کجا می نگرم خلوت کاری داری

7. با که خوردی می و خلوت به کجا کردی دوش

8. در تو پیداست که چشمان خماری داری

9. نیست بر مجمر حسن تو بخوری ز وفا

10. تو همان شیوه ی خوبان بخاری داری

11. من تو را خور نخوانم که تو فردوس منی

12. جز وفا جمله ی اوصاف حواری داری

13. از فراق تو دریغا که نزاری را نیست

14. آن فراغت که تو ازکار نزاری داری

15. دوستی کرد و بگفت از سر لطف ای مسکین

16. کار زر دارد و همواره تو زاری داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت کسی بپرستد ملامتش نکنم من
* تو هم در آینه بنگر که خویشتن بپرستی
شعر کامل
سعدی
* هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
* خداش در همه حال از بلا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی