نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1399

1. ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی

2. کی باز در بسته به رویم بگشایی

3. احیا کنی اموات دگر باره چو عیسی

4. گر هیچ کنی معجزه ای باز نمایی

5. دیرست که بر ما نگذشتی و نبردی

6. بیمار دل سوخته را گو که کجایی

7. باری بگذر بر من و باری ز دلِ من

8. بر دار که مُردم ز گرانی جدایی

9. چون سوزن اگر رشته کنی در همه چیزی

10. بر روی فتد بخیه ی پیوند هوایی

11. ظلمت بزدی راهم اگر زآن که نکردی

12. از خاطر من صیقل می زنگ زدایی

13. او مونس من باشد و من دست کشِ او

14. او تربیتم کرده و من مدح سرایی

15. بر زهد نصیحت گرم الحاح نماید

16. چیزی ننهد روح ز بی هوده درایی

17. پر کن قدح می به نزاری ده و بِستان

18. از وی همه سرمایه ی کردی و کیایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چشم سیه مست تو تحریک نمی‌کرد
* آب مژه بیدار نمی‌ساخت ز خوابم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سپند خال ازان دایم است پابرجا
* که چشم زخم به آن آتشین لقا نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* لاله رخساره بخون شوید و سیراب شود
* سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی