نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1400

1. خوش است عالم آزادگی و خوش خویی

2. بدین مقام درآ گر بهشت می جویی

3. اگر تو آینه ی روی دوست دریابی

4. به روی آینه بنگر که چون نکورویی

5. کدام جامِ جم آنجا که سینه ی صافی ست

6. درودگر چه توان دید غیر نیکویی

7. چو از روایح انفاس عارفان گویند

8. خطا بود که زند مُشک لاف خوش بویی

9. اگر تو داری باتوست وگر نداشته ای

10. خموش باش که بیهوده باز میگویی

11. به دست تو چه رضا ده به حق که ممکن نیست

12. که صبغت الله از خویشتن فرو شویی

13. ز تابِ آتشِ حرص آبِ روی بیش مریز

14. که تشنه میری اگر میر آب آمویی

15. معیّن است می و شیر انگبین بهشت

16. تو دست بسته و بنشسته بر لب جویی

17. نزاریا به طلب نقد هر دو کون از خویش

18. به هرزه در طلب از شش جهت چه می پویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است
* هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی
* به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
* تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
شعر کامل
سعدی