نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 391

1. دوش مرا صبحدم آمد و آواز داد

2. گفت که خواهد تو را راه به من باز داد

3. کرد برون ز آستین شیشگکی پر شراب

4. بر لب جام آنگهی بوس به اعزاز داد

5. داد به من جام و گفت نوش کن و دم مزن

6. جام چنین داد کی آن که به دم ساز داد

7. تربیتم کرد عشق راهبرم عشق بود

8. نوبت انجام کرد خلوت آغاز داد

9. شبپره را ره نداد در نظر آفتاب

10. قلب فرو مایه را در دهن گاز داد

11. شاه فرو ناورد سر به در هر گدا

12. زشت بود عکّه را مرتبه ی باز داد

13. سر به در آرد ز جیب مایه ی دیوانگی

14. هرکه پیامی به آن سلسله ی راز داد

15. هرکه نزاری صفت دل نه به حق در دهد

16. نقد به قلاب برد راز به غماز داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد
* چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی
شعر کامل
سعدی
* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی
* ز دیده تا شدی ای شاخ ارغوان پنهان
* به خون نشانده مرا اشک ارغوانی من
شعر کامل
محتشم کاشانی