نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 758

1. گر برون آیی و برقع بگشایی ز جمال

2. از تو گیرند قیامت همه خلق استدلال

3. گر نهی بر رهِ اسلام ز زلفت دامی

4. عالمی خلق در افتند چو کافر به ضلال

5. بر فشان عطفِ عرق چین و بهل تا گیرد

6. نفسِ روحِ خدا رایحۀ بادِ شمال

7. از تو عشّاق یکی جان نبرند ار تو تویی

8. خو مگر باز کند غمزۀ مستت ز قتال

9. رحمت آرد مگر ای دیده ی پر خون بگری

10. چاره ای نیست دگر ای دلِ پر درد بنال

11. دورم از غایتِ تعجیل و مسافت نزدیک

12. چون بود بسته دهن تشنه بر اطرافِ زلال

13. گر شکایت کنم از دوست ادب نیست که هست

14. همه شب در برِ من خفته و لیکن به خیال

15. این همه تفرقه زان است که کم تر کردیم

16. شکرِ جمعیّتِ احباب در ایّامِ وصال

17. صفحه ی سیمِ ورق جدولِ تقویم شود

18. گر در آرم به قلم شمّه ای از صورتِ حال

19. صبر مفتاحِ نجات است نزاری خوش باش

20. اخترِ طالعت آخر به درآید ز زوال

21. تا نفس را حرکت باشد و دل را قوّت

22. درِ امید زدن را بود امکان و مجال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
* ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* درد از جهت تو عین داروست
* زهر از قبل تو محض تریاک
شعر کامل
سعدی
* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی