نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 759

1. صخره ای بر راهِ ما بود از خیال

2. برگرفت آن صخره را از ره جمال

3. غمزه ای کردند از طرفِ نقاب

4. عقلِ ما زان غمزه حالی کرد حال

5. آه از آن شکل و شمایل آه آه

6. دل ببرد از ما بدان غنج و دلال

7. دل ز بی صبری چو ذرّه مضطرب

8. جان به نورالعین در عینِ وصال

9. عقل از آن زد دست در فتراکِ عشق

10. تا نصیبی یابد از دورِ کمال

11. هرگز این دورش نباشد بهره ای

12. گردِ سر گردد چو دورانِ محال

13. دل منه بر نسیۀ رای و قیاس

14. نقد بطلب تا بیابی ارزِ حال

15. راویان انصاف را چون کرده اند

16. هم چون کاه آن خر بطلان را در جوال

17. خلق را چون در ضلالت می برند

18. وآن نگون ساران نترسند از وبال

19. هی نزاری چیست این ، دیوانه ای

20. چشم می دار از دلیری گوش مال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی تو حرامست به خلوت نشست
* حیف بود در به چنین روی بست
شعر کامل
سعدی
* شیرینی لب تو چه گویم که وصف آن
* گر بر زبان خامه رود نی شکر شود
شعر کامل
کمال خجندی
* تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
* از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی