غزل شمارۀ 146
1. دهل و نای دریدیم به آوازۀ صبح
2. بانگ فتحی نشنیدیم ز دروازۀ صبح
3. دیر گشتیم ز فیض سحر آگاه، دریغ
4. جامه یی پاره نکردیم به اندازۀ صبح
5. کم خراشست دم مرغ سحر برخیزید
6. جگری تازه کنیم از نمک تازۀ صبح
7. می و معشوق به اندازۀ ما می باید
8. رطل خورشید کند چارۀ خمیازۀ صبح
9. مِغفر جام بیا رابرش می در زین کش
10. تا به یک حمله کنم غارت جمّاز ۀصبح
11. سپه شب به شبیخون دعا بشکستم
12. علم روز زنم بر در دروازۀ صبح
13. رفته او راق شب و روز به هم برچینیم
14. بخیۀثابت و سیّارۀ شیرازۀ صبح
15. دست در گردن عذرای جهان اندازم
16. حلّۀ روز به هم برزنم و غازۀ صبح
17. سرو و شمشاد به وجدند نظیری وقتست
18. به سر شاخ سراییم سر آوازۂ صبح
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده