نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 189

1. پیران که دقع قبض طباشيره برده اند

2. آب رخ جوان به دم پیر برده اند

3. چون من هر آن کسان که نفس کرده اند سرد

4. نور سحر به نالۀ شبگیر برده اند

5. سرگشته اند اگرچه به تحصیل تجربه

6. پی تا فراز طارم تدبیر برده اند

7. از سالخوردگان نبود خوش فضول از آنک

8. صحبت به ضيف "خانه تقدیر برده اند

9. پیران ز روز تیره سیه کار می شوند

10. با آن که مو سفید سر از شیر بردهاند

11. بی باکی و غرور جوانی نماند حیف

12. پیران همه خجالت و تقصیر برده اند

13. شادی به شیب کز می و افیون بود چه حظ؟

14. این قوم ره به عیش به تزویر برده اند

15. گر کج شود به ما دل نازک بر آن سزد

16. بار گران به قامت چون تیر برده اند

17. با موی همچو سبحۀ كافور نگروند

18. آنان که دل به زلف چو زنجیر برده اند

19. يوسف فریب گرگ ممثّل کجا خورد؟

20. روبه به صید کردن نخجیر برده اند

21. وحشی چو تو، شکار نظیری کجا شود

22. شهباز را به دام مگس گیر برده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* راه هفتاد و دو ملت می شود اینجا یکی
* زینهار ای طالب حق از در دل نگذری
شعر کامل
صائب تبریزی
* خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
* زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
شعر کامل
مولوی
* تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
* که چیست قیمت مردم هر آنچ می‌جوید
شعر کامل
مولوی