غزل شمارۀ 248
1. ز گردش های چشمش مستی پیمانه می خیزد
2. گره از ابروان می خیزدش مستانه می خیزد
3. چو در روز قیامت هرکسی خیزد به سودایی
4. شهید نرگس او از لحد دیوانه می خیزد
5. مهیّای فنایم جلوه ای در کار می خواهم
6. مهم بر بام تابد آتشم از خانه می خیزد
7. چراغ اهل عشق از کلبۀ من می شود روشن
8. نشیند ذرّه گر بر روزنم پروانه می خیزد
9. ز بس محو تصوّر کردن یارم نمیدانم
10. که در کاشانه می آید، که از کاشانه می خیزد
11. سبق از یک ورق، لیلیّ و مجنون را چه حالست این
12. یکی دیوانه می گردد، یکی فرزانه می خیزد
13. ز شرح قصّۀ ما رفته خواب از چشم خاصان را
14. شب آخر گشته و افسانه از افسانه می خیزد
15. بر دنیا و دین خواهی سرشکی بر جراحت ریز
16. کزین آب و زمین صد خرمن از یک دانه می خیزد
17. مگر گاهی نظیری می کند آرامگاه اینجا؟
18. جنون از سایۀ دیوار این ویرانه می خیزد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده