غزل شمارۀ 318
1. صبح شد راه شهر و برزن پرس
2. باده بستان و مصرف از من پرس
3. گردن شیشه گیر و غبغب جام
4. از حریفان سراغ گلشن پرس
5. حوری از لوليان شهر بخواه
6. نرخش از شاهدان هم فن پرس
7. نه ادب را مجال و یارا ده
8. نه حیا را مقام و مسکن پرس
9. عمل عاصیان كن و پس از آن
10. نقض ميعاد از برهمن پرس
11. حشر اموات خاک تحقیق است
12. این خبر را از بهار و بهمن پرس
13. در چمن حشر نیستان کردند
14. راز خاک از زبان سوسن پرس
15. اجر مستی عمای نرگس دان
16. جرم تیزی ز خار الكن پرس
17. عمرها عیب دوستان گفتی
18. وصف خود ساعتی ز دشمن پرس
19. سخن راست صادقان گویند
20. گر نظیری نگوید از من پرس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده