غزل شمارۀ 321
1. تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس
2. ذلیل دوست شو و قدر من ز خواری پرس
3. به ذوق من نرسی زین جراحتی که تو راست
4. نشان لذّتم از زخم های کاری پرس
5. ز فکر دوست سر پر غرور را چه خبر
6. ز رند بی سر و پا ذوق دوستداری پرس
7. نگاهداری خود شرط هوشمندان است
8. بیا به زمرۀ مستان و رسم یاری پرس
9. امیدوار عطا در بهشت مغفر تست
10. ز لاابالی اجر گناه کاری پرس
11. چو مه به نیستی از دوست هست می گردم
12. ز من سعادت بیماری و نزاری پرس
13. سراغ راه ضعیفان درست تر گویند
14. ز دف مپرس به سیلی، زنی به زاری پرس
15. به کام من نرسد چاشنیّ عزت او
16. ز من عیار فقیرىّ و خاکساری پرس
17. رموز مل ز نظیری شنو که مست شده
18. کرشمه های گل از بلبل بهاری پرس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده