نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 323

1. به اختیار تو در باختم ارادت خویش

2. کنون به لطف تو مستغنیم من درویش

3. نمی توان دل یک ذرّه بی جراحت یافت

4. ز ابروی تو که تیری خطا نکرد از کیش

5. ز صدهزار یکی با تو ره به سر نبریم

6. تو لاابالی و خود رایه و ما صلاح اندیش

7. به غمزه گو به تأمّل قیامت انگیزد

8. هنوز می چکدش خون خلقی از سر نیش

9. کرشمه ات که بجز داغ بر جگر ننهد

10. غنیمت است که گاهی بِخاردم دل ریش

11. ز تن چگونه به راحت برون رود جانم

12. خیال گردش چشمت نمی رود از پیش

13. ز چاشنیّ و حلاوت نمی کند سیرم

14. غمت که هست کم او فرزونتر از هر بیش

15. همین که رای تو دیدم، پی تو گردیدم

16. ز شوق عشق تو غافل شدم ز مذهب و کیش

17. دگر نماند سر خانمان نظیری را

18. که آشنای تو بیگانه می شود از خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
* ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم
شعر کامل
حافظ
* حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
* هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
شعر کامل
صائب تبریزی