غزل شمارۀ 360
1. هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خلاص
2. قحطیان را می کند از قحط در کنعان خلاص
3. زود از دنبال هر کام و تمنّا می روند
4. این تهی ظرفان نمی گردند از حرمان خلاص
5. پادشاهان را دل ما رام کردن دولت است
6. ما به دام آییم دشوار و شویم آسان خلاص
7. ما نظر بازیم و عاشق پیشه گو مفتی بدان
8. نیست زاهد از ریا و عاشق از بهتان خلاص
9. زاهد خلوت نشین را دل به صد جا می رود
10. کس نیابد از فریب آن صف مژگان خلاص
11. خوش نظیری دامن وقتی به چنگ آورده ای
12. دیر باز آید گر از دستت کند دامان خلاص
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده