غزل شمارۀ 403
1. نیم ز کعبه به می خوردن مجاز خجل
2. به پیش باده فروشم ز کشف راز خجل
3. ز روی مستی اگر پرده ای درم سهل است
4. به پای خم سحری برده ام نیاز خجل
5. گذار بی خود مستم که گر به هوش آیم
6. شود فرشته ز پرهیز و احتراز خجل
7. نه پیش مشرب ساقی ملولم از توبه
8. نه در طریقت رندانم از نماز خجل
9. همیشه با غزل و جام در مشاهده ام
10. حقیقتم نکند از رخ مجاز خجل
11. بلند و پست بسی راه پیشم آمده است
12. نه از نشیب ملولم نه از فراز خجل
13. به خوب و زشت جهان هیچ اعتمادم نیست
14. کز امتیاز شوم در هر امتیاز خجل
15. ز کعبه آنکه طلب داشتم دلیلم بود
16. ز رنج بادیه ام وز ره دراز خجل
17. ز عرض حال اگر منفعل شدم سهل است
18. تسلّیم که نگشتم ز کارساز خجل
19. كمال قرب نظیری حجاب او شده است
20. فراز مسند سلطان بود ایاز خجل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده