غزل شمارۀ 411
1. گهی بر فرش سنبل، گاه بر روی گیا افتم
2. نسیم ناتوانم، تا کجا خیزم کجا افتم
3. نی كلكم ز حُسن روی گل، منقار بلبل شد
4. مباد از طرف گلشن دور افتم کز نوا افتم
5. به هر بانگ سرودی، خاطرم آشفته می گردد
6. گلم گویی، که از آمد شدِ باد صبا افتم
7. حدیث دام زلفی می کنم، دزدیده دزدیده
8. دلم را خار خاری هست ترسم در بلا افتم
9. گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
10. نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
11. به محرومیّ و بی قدریّ خضرم گریه می آید
12. چو در فکر شهیدان تو در روز جزا افتم
13. نظیری بی خود از بزم وصال یار می آیم
14. عجب کیفیّتی دارم، ندانم تا کجا افتم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده