غزل شمارۀ 440
1. شب نه تشویش صبا نی شور بلبل داشتم
2. خلوتی تا صبحدم با سُنبل و گُل داشتم
3. عيش ها سيل بهاری بود، تا آمد گذشت
4. صحبتی با دوستداران بر سر پل داشتم
5. یاد آن مستان که برچیدند از اینجا نقل و جام
6. بهرۀ کیفیّتی از جزو تا کل داشتم
7. پرتو اکسیر چشمانم به گنج افتاده بود
8. هرچه می بردند در بردن تغافل داشتم
9. کارم از یک زخمه آخر شد که ظاهر کرد عشق
10. هرچه در جوهر ترقّیّ و تنزّل داشتم
11. عشق و مستی زودتر زینم به مقصد می رساند
12. دیر از آن رفتم که در رفتن تأمّل داشتم
13. در همه کاری مسافر را سبکباری خوش است
14. بسکه ماندم توشه در بار توکّل داشتم
15. می شنیدم از نظیری عشق وی کردم هوس
16. کی چنین جانسوز دردی در تخیّل داشتم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده