غزل شمارۀ 457
1. مبین به ردّ و قبولم که نیکخواه توام
2. اگر بد دو جهانم که در پناه توام
3. مپوش چشم ز حالم که از پریشانی
4. ز دیدۀ تو گریزان تر از نگاه توام
5. به گردِ کوی تو گردم نسیم درگاهم
6. به هیچ در ننشینم غبار راه توام
7. هزار زخم ستم خورده ام رسیده به تو
8. نمانده قوّت رفتن ز صیدگاه توام
9. صُوَر نگار صد افسانۀ پریشانم
10. که در سواد شب طرّۀ سیاه توام
11. کجاست هجر کزو انتقام خویش کشم
12. که در حمایت مژگان كینه خواه توام
13. نظیری از که گذشتی؟ دگر که را دیدی؟
14. که باز سوختۀ شعله های آه توام
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده