نظیری نیشابوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 470

1. بسى الطاف و احسان کرد، حیرانم چه دید از من

2. گلم را خود سرشت و عشق خود را آفرید از من

3. عنایت های پنهانیش را گویم معاذالله

4. بجز از دیگری یوسف که نتوانی خرید از من

5. خیال او لبالب کرد بیرون و درونم را

6. به صد شمشیر نتوان یک سر مو را برید از من

7. سخن شوریده می آید نمی دانم چه می گویم

8. ترش می بینم آن رو را مگر حرفی شنید از من

9. بهاری بر سرم بگذشت و تخمی از گلم نشکفت

10. همان خاکم که دایم خار كلفت می دمید از من

11. تقاضا بر تقاضا چون توانم لب فروبستن

12. در هفت آسمان را عشق می خواهد کلید از من

13. ز دیگر کشتگان خود را به خون غلطیده تر خواهم

14. که در روز جزا مظلوم تر نبود شهید از من

15. به محشر هرکسی کاریّ و هر یاریّ و بازاری

16. من و آهوی صحرایی که دایم می رمید از من

17. نظیری بس ازین آه و فغان دل خراش آخر

18. به مردم تا به کی آزار دل خواهد رسید از من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب
* از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما
شعر کامل
جامی
* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی