غزل شمارۀ 490
1. همنفسی به جان خرم قافلۀ تتار کو؟
2. مردی ازان زمین کجا؟ گردی ازان دیار کو؟
3. جادوی او به خواب خوش غارت صبر می کند
4. گریۀ شب روِ مرا شورش کارزار کو؟
5. فایده ای نمی دهد داروی تلخ ناصحان
6. این غم ناگوار را بادۀ خوشگوار کو؟
7. من که سخن نمی کنم شادی بوستان کراست
8. من که رقم نمی کشم رونق نوبهار کو
9. حادثه از هزار سو راه نشاط بسته است
10. غمزده را طرب گهی جز سر کوی یار کو؟
11. چون سگ کهف در وفا سر به قدم نهاده ام
12. فاقه کشم خبر کرا حمله کنم شکار کو؟
13. پر ز گلم مشام ها قوّت امتیاز نی
14. عشوۀ یأس می خورم حاصل انتظار کو؟
15. کس ننمود جرعه ای کز جگرم گزک نخواست
16. خستۀ دردسر شدم بادۀ بی خمار کو؟
17. هست ز گوشۀ لبى عیش مدامم آرزو
18. زد می ناشتا دلم مستی پایدار کو؟
19. بخت نظیری از ازل حادثه زای آمده
20. توشۀ عشرتش دهی راحت روزگار کو؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده