غزل شمارۀ 530
1. دم گرم و رخ زرد از که داری؟
2. سرت گردَم به دل درد از که داری؟
3. ز فکر کیست بر خاطر ملالت
4. رخ آیینه در گرد از که داری؟
5. کدامین جلوه ترسانیده چشمت؟
6. غم جان بیم ناورد از که داری؟
7. چه پرسی ماجرای بزم و محفل؟
8. امید یاد آورد از که داری؟
9. چه فکر از بزم و رزمت کرده فارغ ؟
10. دل جمع و تن فرد از که داری؟
11. به تهمت عشق نتوان بست بر خویش
12. خدا را گریۀ سرد از که داری؟
13. حریفان کم زنند و پاکبازند
14. دغا در بردن نرد از که داری؟
15. نمی سازی به ستّاری خبر ده
16. که تکبیر ای جوانمرد از که داری؟
17. نداری بخت بر گردون نظیری
18. فغان آسمان گرد از که داری؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده