غزل شمارۀ 54
1. آن که بر ما رقم کین زده از کینۀ ما
2. نقش خود دیده در آیینه زآیینۀ ما
3. عید و نوروز بود مکتب ما را هر روز
4. به محبّت گذرد شنبه و آدينۀ ما
5. محضر سلطنت عشق اگر برخوانند
6. خاتم و سکّه برآرند ز گنجينۀ ما
7. خورده دل زخمی از آن غمزه که نتوانی دوخت
8. تو که صدبار فزون دوخته یی سینۀ ما
9. زان نگاهی که به دنبالۀ چشمت نرسد
10. خون فرو می چکد از خرقۀ پشمینۀ ما
11. آزمودیم، به زور می امسال نبود
12. قدحی داشت خم ازبادۀ پارینۀ ما
13. طرفه شوری سحر از سینه نظیری برخاست
14. ساخت کارهمه را گریه دوشينۀ ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده