غزل شمارۀ 56
1. زیستم بس که به تدبير خود از خامی ها
2. رفت نام و نسبم در سر خودکامی ها
3. ورع و شیب زبون خم ایّامم کرد
4. یاد دوران جوانیّ و می آشامی ها
5. طایری نیست که تاری ز منش برپا نیست
6. صید یک مرغ نکردم ز کهن دامی ها
7. روز عشرت به صداع سر مخمور گذشت
8. تر نگردید دماغم ز تنک جامی ها
9. دل به لهو و لعب عمر منه کاین مرغان
10. تکیه بر باد کنند از سبک آرامی ها
11. خلعت سرو به اندام " تو خوش ببریدند
12. جامه زیبنده نماید ز خوش اندامی ها
13. شکر پیری که هوا و هوس از جوش نشاند
14. چون می کهنه برون آمدم از خامی ها
15. پیش از مرگ خود از آفت هستی رستم
16. به اجل باز نماندم ز سبک گامی ها
17. در خرابات سر ناموران گردیدیم
18. بس که اندیشه نکردیم ز بدنامی ها
19. لوث تقصیر چو از آب کرم شسته شود
20. دلق درویش برآید ز سیه فامی ها
21. ساز و برگ و می و مطربه به نظیری جمعست
22. بوی خیر آیدش از نیک سرانجامی ها
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده